لغت

زبان مقدونی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/127720613.webp
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
cms/verbs-webp/73751556.webp
دعا کردن
او به آرامی دعا می‌کند.
cms/verbs-webp/93031355.webp
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.
cms/verbs-webp/35071619.webp
گذشتن
آن دو از کنار یکدیگر می‌گذرند.
cms/verbs-webp/102114991.webp
بریدن
موسس موهای او را می‌برد.
cms/verbs-webp/122290319.webp
کنار گذاشتن
من می‌خواهم هر ماه کمی پول برای بعداً کنار بگذارم.
cms/verbs-webp/100573928.webp
پریدن روی
گاو به روی دیگری پریده است.
cms/verbs-webp/47225563.webp
هم فکری کردن
در بازی‌های کارت باید هم فکری کنید.
cms/verbs-webp/61575526.webp
جای دادن
بسیاری از خانه‌های قدیمی باید به خانه‌های جدید جای بدهند.
cms/verbs-webp/104135921.webp
وارد شدن
او اتاق هتل را وارد می‌شود.
cms/verbs-webp/23257104.webp
هل دادن
آنها مرد را به آب هل می‌دهند.
cms/verbs-webp/101158501.webp
تشکر کردن
او با گل از او تشکر کرد.