لغت

پنجابی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/110641210.webp
هیجان زدن
منظره او را هیجان زده کرد.
cms/verbs-webp/64278109.webp
خوردن
من سیب را خورده‌ام.
cms/verbs-webp/123947269.webp
نظارت کردن
همه چیز در اینجا توسط دوربین‌ها نظارت می‌شود.
cms/verbs-webp/106622465.webp
نشستن
او در غروب آفتاب کنار دریا می‌نشیند.
cms/verbs-webp/4706191.webp
تمرین کردن
زن یوگا تمرین می‌کند.
cms/verbs-webp/68779174.webp
نمایندگی کردن
وکلاء موکلان خود را در دادگاه نمایندگی می‌کنند.
cms/verbs-webp/43483158.webp
با قطار رفتن
من با قطار به آنجا می‌روم.
cms/verbs-webp/99167707.webp
مست شدن
او مست شد.
cms/verbs-webp/113248427.webp
بردن
او تلاش می‌کند در شطرنج ببرد.
cms/verbs-webp/113577371.webp
وارد کردن
نباید چیزا به خانه بیاوریم.
cms/verbs-webp/75281875.webp
مراقبت کردن
سرایدار ما از پاک کردن برف مراقبت می‌کند.
cms/verbs-webp/123298240.webp
ملاقات کردن
دوستان برای شام مشترک ملاقات کردند.