لغت

مراتی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/84472893.webp
سوار شدن
بچه‌ها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.
cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/94909729.webp
انتظار کشیدن
ما هنوز باید یک ماه صبر کنیم.
cms/verbs-webp/90821181.webp
زدن
او در تنیس حریف خود را زد.
cms/verbs-webp/102631405.webp
فراموش کردن
او نمی‌خواهد گذشته را فراموش کند.
cms/verbs-webp/95938550.webp
با خود بردن
ما یک درخت کریسمس با خود بردیم.
cms/verbs-webp/73751556.webp
دعا کردن
او به آرامی دعا می‌کند.
cms/verbs-webp/84476170.webp
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.
cms/verbs-webp/63645950.webp
دویدن
او هر صبح روی ساحل می‌دود.
cms/verbs-webp/84506870.webp
مست شدن
او تقریباً هر شب مست می‌شود.
cms/verbs-webp/81885081.webp
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.
cms/verbs-webp/114379513.webp
پوشاندن
لیلی‌های آبی آب را می‌پوشانند.