لغت

نروژی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/81885081.webp
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.
cms/verbs-webp/108580022.webp
برگشتن
پدر از جنگ برگشته است.
cms/verbs-webp/113418367.webp
تصمیم گرفتن
او نمی‌تواند تصمیم بگیرد که کدام کفش را بپوشد.
cms/verbs-webp/123619164.webp
شنا کردن
او به طور منظم شنا می‌زند.
cms/verbs-webp/8482344.webp
بوسیدن
او نوزاد را می‌بوسد.
cms/verbs-webp/27076371.webp
تعلق داشتن
همسر من متعلق به من است.
cms/verbs-webp/129674045.webp
خریدن
ما بسیار هدیه خریده‌ایم.
cms/verbs-webp/123947269.webp
نظارت کردن
همه چیز در اینجا توسط دوربین‌ها نظارت می‌شود.
cms/verbs-webp/125884035.webp
متعجب کردن
او والدین خود را با یک هدیه متعجب کرد.
cms/verbs-webp/109157162.webp
آسان بودن
سواری بر موج برای او آسان است.
cms/verbs-webp/40946954.webp
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
cms/verbs-webp/67232565.webp
توافق کردن
همسایه‌ها نتوانستند در مورد رنگ توافق کنند.