لغت

گرجی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/61280800.webp
خودداری کردن
نمی‌توانم پول زیادی خرج کنم؛ باید خودداری کنم.
cms/verbs-webp/125319888.webp
پوشاندن
او موهای خود را می‌پوشاند.
cms/verbs-webp/32312845.webp
محو کردن
گروه او را محو می‌کند.
cms/verbs-webp/110045269.webp
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل می‌کند.
cms/verbs-webp/27564235.webp
کار کردن روی
او باید روی تمام این پرونده‌ها کار کند.
cms/verbs-webp/61162540.webp
فعال کردن
دود، زنگار را فعال کرد.
cms/verbs-webp/102631405.webp
فراموش کردن
او نمی‌خواهد گذشته را فراموش کند.
cms/verbs-webp/2480421.webp
پرت کردن
گاو مرد را پرت کرده است.
cms/verbs-webp/36406957.webp
گیر افتادن
چرخ در گل گیر کرد.
cms/verbs-webp/98082968.webp
گوش دادن
او به او گوش می‌دهد.
cms/verbs-webp/89516822.webp
مجازات کردن
او دخترش را مجازات کرد.
cms/verbs-webp/110233879.webp
ساختن
او یک مدل برای خانه ساخته است.