لغت

بنگالی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/91930542.webp
توقف کردن
پلیس‌زن ماشین را متوقف می‌کند.
cms/verbs-webp/35700564.webp
بالا آمدن
او دارد از پله‌ها بالا می‌آید.
cms/verbs-webp/113248427.webp
بردن
او تلاش می‌کند در شطرنج ببرد.
cms/verbs-webp/116233676.webp
آموزش دادن
او جغرافیا می‌آموزد.
cms/verbs-webp/21689310.webp
صدا کردن
معلم من اغلب به من صدا می‌زند.
cms/verbs-webp/43483158.webp
با قطار رفتن
من با قطار به آنجا می‌روم.
cms/verbs-webp/61575526.webp
جای دادن
بسیاری از خانه‌های قدیمی باید به خانه‌های جدید جای بدهند.
cms/verbs-webp/84847414.webp
مراقبت کردن
پسرمان از ماشین جدیدش خیلی خوب مراقبت می‌کند.
cms/verbs-webp/123953034.webp
حدس زدن
حدس بزن که من کی هستم!
cms/verbs-webp/59121211.webp
زدن
کی زنگ در را زد؟
cms/verbs-webp/123953850.webp
نجات دادن
پزشکان موفق شدند زندگی او را نجات دهند.
cms/verbs-webp/93031355.webp
جرات کردن
من جرات پریدن به آب را ندارم.