لغت

اردو – تمرین افعال

cms/verbs-webp/55372178.webp
پیشرفت کردن
حلزون‌ها فقط به آهستگی پیشرفت می‌کنند.
cms/verbs-webp/81885081.webp
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.
cms/verbs-webp/120655636.webp
به‌روز کردن
امروزه باید دانش خود را به‌طور مداوم به‌روز کنید.
cms/verbs-webp/127720613.webp
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
cms/verbs-webp/89636007.webp
امضاء کردن
او قرارداد را امضاء کرد.
cms/verbs-webp/123213401.webp
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.
cms/verbs-webp/43956783.webp
فرار کردن
گربه ما فرار کرد.
cms/verbs-webp/120200094.webp
مخلوط کردن
تو می‌توانی یک سالاد سالم با سبزیجات مخلوط کنی.
cms/verbs-webp/55128549.webp
پرتاب کردن
او توپ را به سبد پرت می‌کند.
cms/verbs-webp/117421852.webp
دوست شدن
این دو دوست شده‌اند.
cms/verbs-webp/117311654.webp
حمل کردن
آنها فرزندان خود را روی پشت‌شان حمل می‌کنند.
cms/verbs-webp/91696604.webp
اجازه دادن
نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.