لغت

اردو – تمرین افعال

cms/verbs-webp/49853662.webp
نوشتن روی
هنرمندان روی تمام دیوار نوشته‌اند.
cms/verbs-webp/9435922.webp
نزدیک شدن
حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.
cms/verbs-webp/75281875.webp
مراقبت کردن
سرایدار ما از پاک کردن برف مراقبت می‌کند.
cms/verbs-webp/75001292.webp
حرکت کردن
وقتی چراغ عوض شد، اتومبیل‌ها حرکت کردند.
cms/verbs-webp/32685682.webp
آگاه بودن
کودک از جدال والدینش آگاه است.
cms/verbs-webp/100298227.webp
آغوش کردن
او پدر پیر خود را در آغوش می‌گیرد.
cms/verbs-webp/80552159.webp
کار کردن
موتورسیکلت خراب است؛ دیگر کار نمی‌کند.
cms/verbs-webp/116358232.webp
اتفاق افتادن
چیز بدی اتفاق افتاده است.
cms/verbs-webp/121820740.webp
شروع کردن
کوه‌نوردان در اوایل صبح شروع کردند.
cms/verbs-webp/110045269.webp
تکمیل کردن
او هر روز مسیر دویدنش را تکمیل می‌کند.
cms/verbs-webp/77646042.webp
سوزاندن
شما نباید پول را بسوزانید.
cms/verbs-webp/91930542.webp
توقف کردن
پلیس‌زن ماشین را متوقف می‌کند.