لغت

بلغاری – تمرین افعال

cms/verbs-webp/120515454.webp
غذا دادن
بچه‌ها به اسب غذا می‌دهند.
cms/verbs-webp/119913596.webp
دادن
پدر می‌خواهد به پسرش پول اضافی بدهد.
cms/verbs-webp/108118259.webp
فراموش کردن
او حالا نام او را فراموش کرده است.
cms/verbs-webp/104849232.webp
زایمان کردن
او به زودی زایمان می‌کند.
cms/verbs-webp/63351650.webp
لغو شدن
پرواز لغو شده است.
cms/verbs-webp/26758664.webp
ذخیره کردن
بچه‌های من پول خودشان را ذخیره کرده‌اند.
cms/verbs-webp/90309445.webp
انجام شدن
مراسم تدفین روز پیش از دیروز انجام شد.
cms/verbs-webp/123492574.webp
تمرین کردن
ورزشکاران حرفه‌ای باید هر روز تمرین کنند.
cms/verbs-webp/119406546.webp
گرفتن
او یک هدیه زیبا گرفت.
cms/verbs-webp/85191995.webp
سازگار شدن
دعوات خود را پایان دهید و سرانجام با هم سازگار شوید!
cms/verbs-webp/121870340.webp
دویدن
ورزشکار دو می‌زند.
cms/verbs-webp/105504873.webp
خواستن ترک کردن
او می‌خواهد هتل خود را ترک کند.