لغت

بلاروسی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/77738043.webp
شروع کردن
سربازها شروع می‌کنند.
cms/verbs-webp/115029752.webp
بیرون آوردن
من قبض‌ها را از کیف پولم بیرون می‌آورم.
cms/verbs-webp/118765727.webp
بار آوردن
کار دفتری به او زیاد بار می‌آورد.
cms/verbs-webp/19584241.webp
در اختیار داشتن
کودکان فقط پول جیبی را در اختیار دارند.
cms/verbs-webp/120370505.webp
دور انداختن
چیزی از کشو ندور!
cms/verbs-webp/35700564.webp
بالا آمدن
او دارد از پله‌ها بالا می‌آید.
cms/verbs-webp/123213401.webp
نفرت داشتن
این دو پسر از یکدیگر نفرت دارند.
cms/verbs-webp/120254624.webp
رهبری کردن
او از رهبری یک تیم لذت می‌برد.
cms/verbs-webp/51119750.webp
راه یافتن
من می‌توانم خوب در یک هزارتو مسیر بیابم.
cms/verbs-webp/120762638.webp
گفتن
من چیز مهمی دارم که به تو بگویم.
cms/verbs-webp/101971350.webp
ورزش کردن
ورزش کردن شما را جوان و سالم نگه می‌دارد.
cms/verbs-webp/32312845.webp
محو کردن
گروه او را محو می‌کند.