لغت

دخلت

المترو قد دخل المحطة للتو.

dakhalat

almitru qad dakhal almahatat liltuw.

وارد شدن

مترو تازه به ایستگاه وارد شده است.

سمح

يجب ألا يسمح للكآبة.

samh

yajib ‘alaa yusmah lilkabati.

اجازه دادن

نباید اجازه دهید افسردگی رخ دهد.

ينفذ

هو ينفذ الإصلاح.

yunafidh

hu yunafidh al‘iislaha.

انجام دادن

او تعمیرات را انجام می‌دهد.

يفحص

الطبيب الأسنان يفحص الأسنان.

yafhas

altabib al‘asnan yafhas al‘asnani.

بررسی کردن

دندانپزشک دندان‌ها را بررسی می‌کند.

يأتي

الحظ يأتي إليك.

yati

alhazu yati ‘iilayk.

نزدیک شدن

شانس به سویت می‌آید.

رافق

الكلب يرافقهم.

rafiq

alkalb yurafiquhum.

همراهی کردن

سگ با آنها همراهی می‌کند.

ينتقل

الجار ينتقل.

yantaqil

aljar yantaqilu.

خارج شدن

همسایه خارج می‌شود.

تضللت

تضللت في طريقي.

tadalalt

tadalalt fi tariqi.

گم شدن

من در راه گم شدم.

تحتضن

الأم تحتضن قدمي الطفل الصغيرتين.

tahtadin

al‘umu tahtadin qadamay altifl alsaghiratayni.

در آغوش گرفتن

مادر پاهای کوچک نوزاد را در آغوش می‌گیرد.

استخدم

حتى الأطفال الصغار يستخدمون الأجهزة اللوحية.

astakhdim

hataa al‘atfal alsighar yastakhdimun al‘ajhizat allawhiata.

استفاده کردن

حتی کودکان کوچک هم از تبلت استفاده می‌کنند.

بدأ

بدأ المتسلقون في وقت مبكر من الصباح.

bada

bada almutasaliqun fi waqt mubakir min alsabahi.

شروع کردن

کوه‌نوردان در اوایل صبح شروع کردند.

يتلقى

تلقى زيادة من مديره.

yatalaqaa

talaqaa ziadatan min mudirihi.

دریافت کردن

او افزایش حقوق از رئیس خود دریافت کرد.