لغت

زبان مقدونی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/82604141.webp
دور انداختن
او روی پوست موزی که دور انداخته شده است قدم می‌زند.
cms/verbs-webp/100649547.webp
استخدام کردن
متقاضی استخدام شد.
cms/verbs-webp/90643537.webp
خواندن
کودکان یک ترانه می‌خوانند.
cms/verbs-webp/92145325.webp
نگاه کردن
او از یک سوراخ نگاه می‌کند.
cms/verbs-webp/125376841.webp
نگاه کردن
در تعطیلات، به بسیاری از مناظر نگاه کردم.
cms/verbs-webp/21529020.webp
به سمت دویدن
دختر به سمت مادرش می‌دود.
cms/verbs-webp/123498958.webp
نشان دادن
او به فرزندش جهان را نشان می‌دهد.
cms/verbs-webp/72855015.webp
دریافت کردن
او هدیه بسیار خوبی دریافت کرد.
cms/verbs-webp/68561700.webp
باز گذاشتن
هر کسی پنجره‌ها را باز می‌گذارد، دعوت به سارقان می‌کند!
cms/verbs-webp/124320643.webp
سخت یافتن
هر دوی آن‌ها وداع گفتن را سخت می‌یابند.
cms/verbs-webp/109099922.webp
یادآوری کردن
رایانه به من قرار‌هایم را یادآوری می‌کند.
cms/verbs-webp/117490230.webp
سفارش دادن
او برای خودش صبحانه سفارش داد.