لغت

عربی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/96476544.webp
تعیین کردن
تاریخ در حال تعیین شدن است.
cms/verbs-webp/111615154.webp
بازگرداندن
مادر دختر را به خانه باز می‌گرداند.
cms/verbs-webp/123237946.webp
اتفاق افتادن
یک تصادف در اینجا رخ داده است.
cms/verbs-webp/57207671.webp
قبول کردن
نمی‌توانم آن را تغییر دهم، باید آن را قبول کنم.
cms/verbs-webp/4553290.webp
وارد شدن
کشتی در حال ورود به بندر است.
cms/verbs-webp/93150363.webp
بیدار شدن
او تازه بیدار شده است.
cms/verbs-webp/109657074.webp
دور کردن
یک قو بقیه‌ی قوها را دور می‌زند.
cms/verbs-webp/73751556.webp
دعا کردن
او به آرامی دعا می‌کند.
cms/verbs-webp/93169145.webp
صحبت کردن
او با مخاطبان خود صحبت می‌کند.
cms/verbs-webp/90539620.webp
گذشتن
گاهی وقت‌ها زمان به آرامی می‌گذرد.
cms/verbs-webp/90292577.webp
عبور کردن
آب خیلی بالا بود؛ کامیون نتوانست عبور کند.
cms/verbs-webp/75825359.webp
اجازه دادن
پدر به او اجازه استفاده از کامپیوتر خود را نداد.