لغت

הפכו

הם הפכו לצוות טוב.

hpkv

hm hpkv ltsvvt tvb.

شدن

آنها تیم خوبی شده‌اند.

מתקרבות

השבלולים מתקרבים זה לזה.

mtqrbvt

hshblvlym mtqrbym zh lzh.

نزدیک شدن

حلزون‌ها به یکدیگر نزدیک می‌شوند.

לאהוב

היא באמת אוהבת את הסוס שלה.

lahvb

hya bamt avhbt at hsvs shlh.

دوست داشتن

او واقعاً اسبش را دوست دارد.

להצטרף

אפשר להצטרף אליך בנסיעה?

lhtstrp

apshr lhtstrp alyk bnsy’eh?

همراه سوار شدن

آیا می‌توانم با شما همراه سوار شوم؟

יודע

הילדים סקרניים מאוד וכבר יודעים הרבה.

yvd’e

hyldym sqrnyym mavd vkbr yvd’eym hrbh.

دانستن

بچه‌ها خیلی کنجکاو هستند و الان زیاد می‌دانند.

עזב

התיירים עוזבים את החוף בצהריים.

’ezb

htyyrym ’evzbym at hhvp btshryym.

ترک کردن

گردشگران در ظهر ساحل را ترک می‌کنند.

להביע את עצמך

היא רוצה להביע את עצמה לחברתה.

lhby’e at ’etsmk

hya rvtsh lhby’e at ’etsmh lhbrth.

صحبت کردن

او می‌خواهد با دوست خود صحبت کند.

לצלצל

מי צלצל לדלת?

ltsltsl

my tsltsl ldlt?

زدن

کی زنگ در را زد؟

מוצג

אמנות מודרנית מוצגת כאן.

mvtsg

amnvt mvdrnyt mvtsgt kan.

نمایش دادن

هنر مدرن اینجا نمایش داده می‌شود.

להוציא

איך הוא הולך להוציא את הדג הגדול הזה?

lhvtsya

ayk hva hvlk lhvtsya at hdg hgdvl hzh?

بیرون کشیدن

چگونه می‌خواهد این ماهی بزرگ را بیرون بکشد؟

לרכוב

לילדים אוהבים לרכוב על אופניים או קורקינטים.

lrkvb

lyldym avhbym lrkvb ’el avpnyym av qvrqyntym.

سوار شدن

بچه‌ها دوست دارند روی دوچرخه یا اسکوتر سوار شوند.

להסתכל

הם הסתכלו זה על זה לאורך זמן.

lhstkl

hm hstklv zh ’el zh lavrk zmn.

نگاه کردن

آنها به هم مدت طولانی نگاه کردند.