لغت

לסרב

הילד מסרב לאוכל שלו.

lsrb

hyld msrb lavkl shlv.

رد کردن

کودک غذای خود را رد می‌کند.

נותן

הילד נותן לנו שיעור מצחיק.

nvtn

hyld nvtn lnv shy’evr mtshyq.

دادن

کودک به ما یک درس خنده‌دار می‌دهد.

להילחם

הספורטאים מתלחמים זה בזה.

lhylhm

hspvrtaym mtlhmym zh bzh.

مبارزه کردن

ورزشکاران با یکدیگر مبارزه می‌کنند.

הגיעה

המטוס הגיע בזמן.

hgy’eh

hmtvs hgy’e bzmn.

رسیدن

هواپیما به موقع رسیده است.

מגרש

הברבור האחד מגרש את השני.

mgrsh

hbrbvr hahd mgrsh at hshny.

دور کردن

یک قو بقیه‌ی قوها را دور می‌زند.

להעליב

חברתי העליבה אותי היום.

lh’elyb

hbrty h’elybh avty hyvm.

قرار گذاشتن

دوست من امروز من را قرار گذاشت.

מכסה

הילד מכסה את עצמו.

mksh

hyld mksh at ’etsmv.

پوشاندن

کودک خود را می‌پوشاند.

מתאחדים

כיף כששני אנשים מתאחדים.

mtahdym

kyp kshshny anshym mtahdym.

با هم آمدن

زیباست وقتی دو نفر با هم می‌آیند.

אוכלות

התרנגולות אוכלות את הגרעינים.

avklvt

htrngvlvt avklvt at hgr’eynym.

خوردن

جوجه‌ها دانه‌ها را می‌خورند.

תקוע

אני תקוע ואני לא מוצא דרך החוצה.

tqv’e

any tqv’e vany la mvtsa drk hhvtsh.

گیر کردن

من گیر کرده‌ام و راهی برای خروج پیدا نمی‌کنم.

תכנס

תכנס!

tkns

tkns!

وارد شدن

وارد شو!

לפתור

הבלש פותר את התיק.

lptvr

hblsh pvtr at htyq.

حل کردن

کارآگاه پرونده را حل کرده است.