لغت

بلغاری – تمرین افعال

cms/verbs-webp/87301297.webp
بلند کردن
کانتینر با یک دارو بلند می‌شود.
cms/verbs-webp/92513941.webp
ساختن
آن‌ها می‌خواستند یک عکس خنده‌دار بسازند.
cms/verbs-webp/127720613.webp
دلتنگ شدن
او به دوست دخترش خیلی دلتنگ است.
cms/verbs-webp/90419937.webp
دروغ گفتن
او به همه دروغ گفت.
cms/verbs-webp/105854154.webp
محدود کردن
حصارها آزادی ما را محدود می‌کنند.
cms/verbs-webp/74119884.webp
باز کردن
کودک هدیه‌اش را باز می‌کند.
cms/verbs-webp/94633840.webp
دود کردن
گوشت برای نگهداری دود شده است.
cms/verbs-webp/73751556.webp
دعا کردن
او به آرامی دعا می‌کند.
cms/verbs-webp/44127338.webp
ترک کردن
او شغل خود را ترک کرد.
cms/verbs-webp/93393807.webp
اتفاق افتادن
در خواب چیزهای عجیبی اتفاق می‌افتد.
cms/verbs-webp/95938550.webp
با خود بردن
ما یک درخت کریسمس با خود بردیم.
cms/verbs-webp/112407953.webp
گوش دادن
او گوش می‌دهد و یک صدا می‌شنود.