لغت

مجاری – تمرین افعال

cms/verbs-webp/123844560.webp
محافظت کردن
یک کلاه باید از تصادف‌ها محافظت کند.
cms/verbs-webp/40946954.webp
مرتب کردن
او دوست دارد تمبرهای خود را مرتب کند.
cms/verbs-webp/102114991.webp
بریدن
موسس موهای او را می‌برد.
cms/verbs-webp/115520617.webp
رانده شدن
یک دوچرخه‌سوار توسط یک ماشین رانده شد.
cms/verbs-webp/38620770.webp
وارد کردن
نباید روغن را در زمین وارد کرد.
cms/verbs-webp/105504873.webp
خواستن ترک کردن
او می‌خواهد هتل خود را ترک کند.
cms/verbs-webp/123498958.webp
نشان دادن
او به فرزندش جهان را نشان می‌دهد.
cms/verbs-webp/47969540.webp
نابینا شدن
مردی با نشان‌ها نابینا شده است.
cms/verbs-webp/31726420.webp
پیچیدن به
آنها به یکدیگر پیچیده‌اند.
cms/verbs-webp/121180353.webp
گم کردن
صبر کن، کیف پولت را گم کرده‌ای!
cms/verbs-webp/110233879.webp
ساختن
او یک مدل برای خانه ساخته است.
cms/verbs-webp/107407348.webp
سفر کردن در
من در سراسر جهان زیاد سفر کرده‌ام.