لغت

بلاروسی – تمرین قید

cms/adverbs-webp/32555293.webp
در نهایت
در نهایت، تقریباً هیچ چیزی باقی نمی‌ماند.
cms/adverbs-webp/73459295.webp
همچنین
سگ هم می‌تواند کنار میز بنشیند.
cms/adverbs-webp/66918252.webp
حداقل
حداقل آرایشگاه خیلی هزینه نکرد.
cms/adverbs-webp/174985671.webp
تقریباً
مخزن تقریباً خالی است.
cms/adverbs-webp/96364122.webp
اول
امنیت اولویت دارد.
cms/adverbs-webp/29115148.webp
اما
خانه کوچک است اما رمانتیک.
cms/adverbs-webp/41930336.webp
اینجا
اینجا روی جزیره گنجی نهفته است.
cms/adverbs-webp/71109632.webp
واقعاً
واقعاً می‌توانم به آن اعتماد کنم؟
cms/adverbs-webp/123249091.webp
باهم
این دو دوست دارند باهم بازی کنند.
cms/adverbs-webp/78163589.webp
تقریباً
من تقریباً ضربه زدم!
cms/adverbs-webp/7769745.webp
دوباره
او همه چیز را دوباره می‌نویسد.
cms/adverbs-webp/142768107.webp
هرگز
کسی نباید هرگز تسلیم شود.