لغت

بنگالی – تمرین قید

cms/adverbs-webp/176340276.webp
تقریباً
تقریباً نیمه‌شب است.
cms/adverbs-webp/131272899.webp
فقط
فقط یک مرد روی نیمکت نشسته است.
cms/adverbs-webp/132451103.webp
یک بار
یک بار، مردم در غار زندگی می‌کردند.
cms/adverbs-webp/145489181.webp
شاید
او شاید دوست داشته باشد در یک کشور متفاوت زندگی کند.
cms/adverbs-webp/84417253.webp
پایین
آن‌ها به من پایین نگاه می‌کنند.
cms/adverbs-webp/101665848.webp
چرا
چرا او من را برای شام دعوت می‌کند؟
cms/adverbs-webp/162590515.webp
به اندازه‌کافی
او می‌خواهد بخوابد و از صدا به اندازه‌کافی خسته شده است.
cms/adverbs-webp/57758983.webp
نیمه
لیوان نیمه خالی است.
cms/adverbs-webp/78163589.webp
تقریباً
من تقریباً ضربه زدم!
cms/adverbs-webp/135100113.webp
همیشه
اینجا همیشه یک دریاچه بوده است.
cms/adverbs-webp/38216306.webp
همچنین
دوست دختر او همچنین مست است.
cms/adverbs-webp/140125610.webp
همه‌جا
پلاستیک همه‌جا است.