어휘

بیدار شدن

او تازه بیدار شده است.

badar shdn

aw tazh badar shdh ast.

깨어나다

그는 방금 깨어났다.

توقف کردن

شما باید در چراغ قرمز توقف کنید.

twqf kerdn

shma baad dr cheragh qrmz twqf kenad.

멈추다

빨간 불에서는 반드시 멈춰야 한다.

فرستادن

او یک نامه می‌فرستد.

frstadn

aw ake namh ma‌frstd.

보내다

그는 편지를 보내고 있다.

نیاز داشتن

تو برای تغییر تایر به یک وینچ نیاز داری.

naaz dashtn

tw braa tghaar taar bh ake wanche naaz dara.

필요하다

타이어를 바꾸려면 잭이 필요하다.

ایستادن

او دیگر نمی‌تواند به تنهایی بایستد.

aastadn

aw dagur nma‌twand bh tnhaaa baastd.

일어서다

그녀는 혼자서 일어설 수 없다.

عادت کردن

کودکان باید به مسواک زدن عادت کنند.

’eadt kerdn

kewdkean baad bh mswake zdn ’eadt kennd.

익숙해지다

아이들은 치아를 닦는 것에 익숙해져야 한다.

شرکت کردن

او در مسابقه شرکت می‌کند.

shrket kerdn

aw dr msabqh shrket ma‌kend.

참가하다

그는 경기에 참가하고 있다.

جمع کردن

ما باید تمام سیب‌ها را جمع کنیم.

jm’e kerdn

ma baad tmam sab‌ha ra jm’e kenam.

줍다

우리는 모든 사과를 줍기로 했다.

احساس کردن

او اغلب احساس تنهایی می‌کند.

ahsas kerdn

aw aghlb ahsas tnhaaa ma‌kend.

느끼다

그는 자주 외로움을 느낀다.

محافظت کردن

کودکان باید محافظت شوند.

mhafzt kerdn

kewdkean baad mhafzt shwnd.

보호하다

아이들은 보호받아야 한다.

رهبری کردن

او از رهبری یک تیم لذت می‌برد.

rhbra kerdn

aw az rhbra ake tam ldt ma‌brd.

이끌다

그는 팀을 이끄는 것을 즐긴다.

بررسی کردن

او بررسی می‌کند که چه کسی در آنجا زندگی می‌کند.

brrsa kerdn

aw brrsa ma‌kend keh cheh kesa dr anja zndgua ma‌kend.

확인하다

그는 거기에 누가 살고 있는지 확인한다.