لغت

ازبکی – تمرین افعال

cms/verbs-webp/81885081.webp
سوزاندن
او یک کبریت را سوزانده است.
cms/verbs-webp/129244598.webp
محدود کردن
در یک رژیم غذایی، باید میزان غذای خود را محدود کنید.
cms/verbs-webp/84476170.webp
خواستن
او از شخصی که با او تصادف کرده است ، خسارت خواسته است.
cms/verbs-webp/34664790.webp
شکست خوردن
سگ ضعیف‌تر در جنگ شکست می‌خورد.
cms/verbs-webp/74176286.webp
محافظت کردن
مادر از فرزند خود محافظت می‌کند.
cms/verbs-webp/124575915.webp
بهبود بخشیدن
او می‌خواهد به فیگور خود بهبود ببخشد.
cms/verbs-webp/120900153.webp
بیرون رفتن
بچه‌ها سرانجام می‌خواهند بیرون بروند.
cms/verbs-webp/97188237.webp
رقصیدن
آن‌ها با عشق یک تانگو را می‌رقصند.
cms/verbs-webp/102823465.webp
نشان دادن
من می‌توانم یک ویزا در گذرنامه‌ام نشان دهم.
cms/verbs-webp/33599908.webp
خدمت کردن
سگ‌ها دوست دارند به صاحبان خود خدمت کنند.
cms/verbs-webp/79404404.webp
نیاز داشتن
من تشنه‌ام، نیاز به آب دارم!
cms/verbs-webp/122707548.webp
ایستادن
کوه‌نوردی روی قله ایستاده است.